با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید
به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين
وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد
و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
وقتی داشت می رفت...لبخندی بر لب داشت... و گفت...عشق تو طعم کشک رو میداد...گاه ترش بود و گاهی شور... رفت و پشت سرش را هم نگاه نکرد... امشب دارم به افتخار ش...شراب مینوشم...تلخ تلخ...تند تند...تیز تیز...تا گلویم طعم عشق را بگیرد...اما پر شدم از بغض...پاهایم میلرزند...دستانم به رعشه افتاده... چشمانم خمار شده اند انگار...بیقرار شده ام برایت... حال برمیگردی ؟؟؟